قضا و قدر از مسائل مهم کلامی و الهیات قرآنی است. این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی به بازخوانی اندیشههای قاضی عبد الجبار معتزلی در مسئلۀ قضا و قدر و نقد دیدگاه ایشان از منظر آیات و روایات با تکیه بر آرای متکلّمان شیعه بهخصوص شیخ مفید، به تبیین صحیح این مسئله میپردازد. حاصل پژوهش این است که معتزله معتقد است، قدرت، اراده، علم و قضا و قدر خداوند به افعال اختیاری بندگان تعلق نمیگیرد. قاضی عبدالجبار میگوید: در افعال اختیاری، انسان قادر است، نه خداوند. به همین علت قضا و قدر در افعال انسان به معنای اطلاع و آگاهی خدا از افعال یا فرمان به طاعت است. امامیه بر خلاف معتزله، قضا و قدر را از مبادی فعل خداوند میداند و معتقد است، تقدیر و قضای تشریعی، همۀ افعال اختیاری انسان را فرا میگیرد، و هیچ منافاتی با نقش انسان در جهان و ارادۀ او در سرنوشت خود ندارد.